جهان تشیع

جهان تشیع

مقالات علمی و سیاسی
جهان تشیع

جهان تشیع

مقالات علمی و سیاسی

فرهنگ لی و فلسفه حجاب فطری


فرهنگ لی و حجاب

لباس یکی از عوامل ابتدایی تمایز انسان از حیوان است. میل درونی انسان به لباس ناشی ازحیا و میل او به زیباخواهی است. انسان لباس را پوششی قرار داد برای ستر زشتی برهنگی بخشی از اندام خود.

لباس برای تطبیق با شرایط زیست محیطی مرحله ثانوی و بیرونی نیاز انسان برای محافظت از گرما و سرماست... و اتفاقا این مرحله ثانوی از وابستگی انسان به لباس او را در برابر مخاطرات زیست محیطی آسیب پذیر تر هم ساخته است! حیوانات با تطبیق خود با شرایط سخت آب و هوایی از تمامی مخاطرات و امراض ناشی از سرما و گرما ایمن و سالمتر هستند. 

 

بنابر این اصل فلسفه لباس و حجاب مربوط به جامعه انسانی است که در صدد ایجاد خانواده و جامعه ای پاک و قرین رحمت و مودت، و سالم و ایمن از آسیب و مخاطرات است.
فلسفه حجاب در اسلام با تحلیل های لیبرالیستی به بیراهه رفته است و خلاصه شده است در پوشش فردی و ظاهری بدن. هر چند رعایت این بخش اکیدا ضرورت دارد، لیکن رسالت و هویت اصلی حجاب بدون شناخت صحیح از بخش دیگر آن، فاقد اثر بخشی، ایمنی و سلامت جامعه است. بخش دوم رسالت حجاب مبتنی است بر تاثیر مثبت بر خویش و افراد دیگر و جامعه. در غیر این صورت حجاب خود ابزاری می شود در جهت تحریک شهوات و شاید بدتر که فلسفه رعایت حجاب را نیز تحریف و بی اعتبار می سازد.

فرهنگ لی و حجاب

علی رغم رعایت پوشش ظاهری بدن، هویت حجاب و پوشش در عدم تبرج و خود نمایی های غریزی و شهوانی است. در این خصوص تفاوتی نیز بین زن و مرد وجود ندارد. هر پوششی ولو با استفاده کامل حجاب تا حد زدن برقع و پوشیه باشد، اگر برتابنده شهوات و خودنمایی ها باشد و برانگیزاننده جاذبه های جنسی، حجاب بر علیه حجاب و استفاده از جاذبه های حجاب در افزایش امیال و شهوات و غرایز است.

یک حجاب کامل و تمام عیار ممکن است با مواردی آهنگین و موزیکال همراه باشد که حجاب را در راستای تشدید تبرج و جذابیت های غریزی و شهوانی مصادره نماید: آهنگ ناز و ترنم گفتار، حرکات موزون و گام نهادن موزیکال با آهنگ کفش های پاشنه بلند! اتکلن های شب های پاریس و عطرهایی با رایحه های جنسی، پوشیه و سرمه به عنوان ویترین چشمهایش و ...

هر نوع تعمد و تلاش و استفاده ابزاری از حجاب، و از کوچک ترین جلوه های اندام خود برای جلوه گری و تبرج و تفاخر و تهییج شهوات، نادرست و دقیقا از نوع مخاصمه ابلیسی دین بر علیه دین و حجاب بر علیه حجاب است.

در باور عموم از چیزی بنام حجاب سخن می رود که نمونه دقیقی از حجاب بر علیه حجاب، و به بیراه رفتن فلسفه حجاب است. در عین استفاده از لباس های فاخر و جذاب و آرایش های غلیظ و زیورآلات گرانقیمت و رایحه های غریزی و جراحی های زیبایی و ... که همگی در راستای تبرج و تفاخر و سرریزی غرایز و تهییج شهوات نفسانی است، در نقش یک فرد با حجاب تمام عیار نیز ظاهر می شود!

برخی برنامه های داخلی و تلویزیونی ما در پوششی از مثلا حجاب بسیار خطرناکتر و مخرب تر از حتی برنامه های کشورهای همسایه است! به همان نسبت که مردم ما با برنامه ها و فیلم های هالیوود و از نوع غربی احساس اینهمانی و یا احساس خویشاوندی نمی نمایند، طبیعی است که این حس با کمی شدت و ضعف با برنامه ها و تولیدات کشورهای همسایه نیز وجود دارد.

آنچه که به طور مستتر و در درازمدت با مردم ما کرد تلویزیون و سینمای خودمان است که اکنون نه تنها به عشق های مثلثی قانع نیست که به عشق های ضربدری و فجیع تر آن که به عشق های خانوادگی، فامیلی تا نزدیک به محارم شده است!

کدام فیلم ایرانی است که برای نمونه تنها و تنها یک عشق و مادینه بازی در آن ورود نکرده باشد؟ محض رضای خدا فقط و فقط یک نمونه فیلم و سریال نام ببرید که با سوء استفاده از مضامین عرفانی عشق و معشوق، راه سکس و فلسفه را نرفته باشد و سر از نوبت عاشقی در نیاورده باشد! فیلم شام آخر، گس، چهارشنبه سوری، من مادر هستم و ...

آن از فیلم حماسی اسطوره ای و قهرمانی و پهلوانی " پهلوانان هرگز نمی میرند" که در آخر قاتل سر از عشق زن پهلوان در آورد و شهید راه عشق شد!!! ... و این از فیلم فروشنده اصغر فرهادی که سوژه های سفارشی را به خورد خانواده ها می دهد.

و آن فیلم جنگی دفاع مقدس که در بحبوحه جنگ و ترکش و خون و بوی باروت، هوس ترانه و ناز و کرشمه و خمیازه می نماید و آسمان شعرش پر از شکوفه های گیلاس!

رفته رفته کربلای حسینی بوی سیب می دهد و عاشورایش خشونت گرا و جامه مشکی عزادارانش تکدر خاطر می آورد. و در زیر هجمه چنین فرهنگی چادر مشکی عفاف و حجاب و خیمه خانواده رخت برمی بندد و می رود ... روانشناسان روانی بر مسند مشاوره خانواده می نشینند و نسخه های غریزی جوامع غربی را تجویز می نمایند. روابط نامشروع دختر و پسر و عوارض شوم آن را با شناخت شخصیت طرفین قبل از ازدواج توجیه می نمایند! و هولناکتر آنکه این روانشناسان روانی درجایگاه ناصحین خانواده های در حال متلاشی قرار می گیرند که تنها با یک نشست نسخه معجزه آسای ویرانی تمام عیار خانواده را درهم می پیچند!

پرت و متروک افتادن خانواده ها از ناصحین و صالحین پیر خانواده، دوری و عزلت آنان از کلام و حدیث معصومین علیه السلام، بی تردید ناشی از هجوم بی وقفه برنامه های خانواده در تلویزون است که با حضور روانشناسان و کارشناسان به اصطلاح دینی، بنیان خانواده را درهم کوبیدند.

آیا وقت آن فرانرسیده است تا فریاد برآورد: دیگر نسخه نویسی بس است و دست از سر خانواده بردارید!؟


فرهنگ لی و حجاب

حجاب تبرج

شلوار لی شاید موضوع کوچکی در تغییر فرهنگ جهانی در لباس و حجاب تلقی شود، اما می شود به مسائل کوچک نیز به مثابه مسائل بزرگ نگریست و شلوار لی از جمله همین مسائل به ظاهر کوچک است که در واقع قویترین عنصر چیرگی فرهنگ غربی در جامعه جهانی است.

البته زود باید افزود که شلوارهای جین علی رغم شاخصه های استحکام و زیبایی و همه پسند بودن، بسیار سکسی و جاذب و بدن نماست. خصوصا با سایه روشن هایی که به جذابیت جنسی آن می افزاید. در این باره می توان به فرمول آشتی غریزه فروید با اقتصاد آدام اسمیت و البته شیطان نیز دست یافت!

چه شگفتی و شیفتگی اسرار آمیزی دارد این تار و پود جین، شلوار کتانی آبی رنگ! تمامی پوشاکها آمدند و رفتند و عوض بدل شدند اما جین همچنان پیشتازی میکند. فرمول وحشتانکی که در بافت تار و پود آن به کار رفته عجیب است: در نگاه نخست این لباس خشن و زبر به عنوان نمادی از لباس سنتی گاو چرانها و وسترن های تگزاس آمریکا خود نمایی می کند، بعد یک شلوار مکانیکی و صنعتی است و همزمان جزو لباس مندرس کولی ها و هیپی ها و رپی ها است، و شدیدا با جاذبه های جنسی مورد علاقه هر دو جنس و حتی همجنس بازان در امروز است! این لباس جین مرد و زن ندارد و اتفاقا یکی از عوامل اصلی اشتراک جنسی و نزدکی و یکسان سازی جنسیتی همین لباس جین هست و از همین رو مورد علاقه همجنسگریان است.

فرمول غریزی اسرار آمیزی در تولید تار و پود این شلوار جین نهفته است که همه علایق را در خود دارد و به هیچ وجه محدودیتی در خواست ها و خواهش ها نمی پذیرد، نیک و بد، زشت و زیبا و خیر و شر در این چنان در هم تنیده است که قابل انفکاک نیست...آیا این فرمول غریزی کارخانه نساجی ابلیس برای بشریت هست؟!

به ظاهر سخن از مسئله پیش پا افتاده و کوچکی از یک پارچه کتانی است اما بزرگترین سناریو و استراتژی الیناسون فرهنگی از نوع غربی را پیش می برد. نگاهی که برخی به مسئله کروات دارند از این هم سطحی تر است، در حالی که کروات نمادی است از ابلیسک بزرگ بت ستون سنگی که خود نماد آلت تناسلی نرینگی ابلیس است! نباید این ها را یک تیکه پارچه ناچیز فرض کرد و آن دیگری را یک ستون سنگی بی جان.

سمت راست لی - سمت چپ حجاب فطری

جروارگی و خشتکپارگی های جدید شلوار لی! در قالب مدهای جدید نمونه دقیقی از استحکام و دوام شلوار لی و تغییر و انطباق خود با مدها و مانکن های جدید است. لباس جین با تعمیم خود بر جامعه و تغییر ذائقه غریزی و ایجاد مداوم بازار عرضه و تقاضا تا کنون در نقش کالای فرهنگی غریزی فروئیدیسم در جامعه جهانی عمل نموده است.

 

این همسویی با مدل های روز، در یک تعاطی و دیالکتیک غریزی میان کالای فرهنگی فروئیدیسم و فرهنگ کالای اقتصاد آدام اسمیت اتفاق می افتد. پوشاک های غریزی و سکسولوژیک جین تشنگی شهوانی را بر جامعه می‌خوراند، عطش را به او پیشکش می‌کند او را نیز به سرچشمه‌های رنگین سراب رهنمون می‌سازد، نیازمند نیازش می‌سازد و هم از سر نیازمندیش برمی‌آید.

یکی از ویژگی های شیطان تلبیس است، ابلیس نه مستقیم که با اغواگری، نه به دشمنی که در لباس دوستی انسان را گمراه می سازد. جین لباس تلبیس شیطان است! که در کارخانجات نساجی شیطانی تار و پودش به هم رسیده است.

اگر میکلانژ از صخره های عظیم سنگی پیکره های عریان و تنومند، و جذاب و شهوانی از انسان می آفریند، پوشاک جین خود هنرمند چیره دستی است که با سود جویی از حس پوشیدگی و ستر نازیبایی های انسان، با سایه و روشنی بخشیدن به فراز و نشیب اندام انسانی دو چندان بر جذابیت شهوانی آن می افزاید.جین در مداری از بی مرزی جغرافیایی، فرهنگی و جنسی سیر می کند، نه محدود به مکانی است و نه در  جنسیت خاصی محدود می شود. متاسفانه عناصر مهم در چیرگی جهانی شلوار لی تا کنون نادیده و ناشناخته مانده است. سلطه و چیرگی این شلوار که هرگز کهنه نمی شود، از مد نمی افتد، برای تمامی فصول، برای تمامی پیشه ها، برای تمامی نسل ها و سن ها و سلیقه ها همیشه و در هر حال جذاب و پرکاربرد است! شلوار لی وقتی کاملا تازه است مشتریان خاص خود را دارد، وقتی کهنه می شود اتفاقا بر جذابیت آن افزوده می شود، وقتی که پاره می شود باز هم خواهان فراوانی دارد، و هنگامی که به کلی کهنه و مندرس می شود، کمی کوتاه و کوتاه تر! آیا شلوارک و شورت پایان کار اوست؟!

 

چه ویژگی در این شلوار نهفته است؟ از وسترن گاوچران تا تاجر بزرگ و سیاست مدار بلند پایه و تعویض روغنی ماشین و کارگر ساختمان و کشاورز سر جالیز و استاد و دانشجو تا مهد کودها را در بر گرفته است.

براستی چرا؟ کدام ثروت، کدام قدرت مادی و معنوی و کدام الزام و ضرورتی این شلوار رنگ آبی هایلایت با سایه روشن های جذاب را جذاب تمامی نسل ها و تمامی فصول و تمامی حرفه ها ساخته است؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد