
کاش همان کراوات بود هنوز و هرکسی هر کاری می خواست
بکند با کراوات می کرد
نه با پیراهن یقه آخوندی!
سالهاست جماعتی ریاکار و متظاهر قاعده بازی را فهمیده اند و قلق ما را
شناخته اند ، یکبار خودشان را در صف اول نماز جماعت جا می کنند و دوبار هم
چهارصد ، پانصد هزار تومان به عنوان وجوهات می دهند و سه بار در باره
مستحبات قبل و بعد از نماز شب سؤال شرعی می پرسند و سر ما آخوندهای ساده را
کلاه می گذارند به بزرگی شکم های سیری ناپذیرشان ! آن وقت زیر پوشش
دینداری و خدادوستی هر کاری که فکرش را هم نمی کنی انجام می دهند.
بدنامی
اش مال جماعت آخوندی که غالبا روحشان هم از این اتفاقات خبر ندارد و
گرفتار صدهزار تومان پول هستند ولی همان جماعت دروغگوی ریاکار به اسم شان
حقوق ها و پاداش های میلیاردی گرفته اند و اختلاس های کلان کرده اند و به
غارت بیت المال مشغول شده اند !
همه اش هم تقصیر
ما آخوندهاست که از همه دنیا همین یک پیراهن بی یقه را داشتیم و آن را هم
به دیپلمات ها دادیم و هم به مدیران دولتی و هم به تاجرهای بین المللی !
کاش کراوات می زدند و هر کار می خواستند می کردند! مشکل از جایی شروع شد که
به خاطر حذف کراوات پیراهن های خودشان را گذاشتند کنار و پیراهن ما
آخوندها را پوشیدند ! کاش همان کراوات بود هنوز و هرکسی هر کاری می خواست
بکند با کراوات می کرد نه با پیراهن یقه آخوندی !
محمدرضا زائری