جهان تشیع

جهان تشیع

مقالات علمی و سیاسی
جهان تشیع

جهان تشیع

مقالات علمی و سیاسی

تکنولوژی و دهکده جهانی


"مسعود رضوی" نویسنده کتاب "پایان تاریخ، سقوط غرب و آغاز عصر سوم"  در یک دهه پیش به ترسیم شاکله ای از فضای مدرنیسم می پردازند که امروز تجسم واقعی و نمودی از یک حقیقت اجتماعی است

 

تکنولوژی و دهکده جهانی

بیراه نیست اگر گفته باشیم جهان به سوئی است تا در یک قالب معین و در یک وحدت تحمیلی در آید. هر چند مجموع عناصر فرهنگ جهانی الزاماً وحدانی نیست اما می‌توان گفت فرهنگ جهانی، فرهنگی است که خصوصیات آن عموما توسط فرهنگ غالب امپریالیسم سرمایه داری شکل می‌گیرد. تمام زمینه‌های لازم و امکانات موجود رفته رفته این امکان را فراهم می‌سازد تا تمامی ملل و نحل در یک شکل یگانه و در وحدت ضروری گرد آیند. این ضرورت از ناحیة «قدرت تکنولوژیک» انسان اعمال می‌شود. تکنولوژی در شکستن جبرهای زیست محیطی و طبیعی چندان موفق عمل کرده است که «زمان» را به صفر رسانیده و حتی پا فراتر نهاده و به «سرعت» اعجاب انگیزی فراتر از «زمان» دست یازیده است. تمام آن چه که باعث تمایز و تفاوت ملل با یکدیگر می‌توانست بود، رفته رفته به قدرت تکنولوژی در هم می‌شکند. دیوارهای طبیعی و موانع اقلیمی و مرزهای سیاسی فرو می‌ریزد. آب و هوا به خواست و توان او تغییر و دیگرگون می‌شود. امواج به سرعتی غریب فضای جوامع گوناگون را در می‌نوردد و بدون تلفات و چالشهای خونین، در تسخیر خاکها و تصرف قلبها راه می‌سپارد.

پیشی گرفتن بر «زمان» و دست یافتن به تکنولوژی پیش رفته در تغییر و تحولات عینی و در حوزه‌های فکری تا سطح فضا کیهانی، همگی به نوعی شکستن حصارهای تو در توی جبرهای طبیعی، زیست محیطی و اجتماعی است، که قبلاً حتی امکان تصور آن نیز نمی‌رفت، چندان که در یک حساب تصاعدی، مرز آن را نمی‌توان مشخص نمود.

پیش از این عقل (فلسفه) در شکستن حریم باورهای اسطوره ای، در حوزه اعتقاد و ایمان و مباحث نظری و معارف بشری، قدرت خود را به اثبات رسانیده است. فلسفه با مجهز شدن به دقیترین ابزار ذهن شناسی و شناخت (حتی بسیار دقیقتر از میکروسکوبها) با نفوذ به زوایای تنگ و باریک ذهن انسان، آنرا تجزیه و تحلیل نموده است. یعنی کالبد شکافی دقیق و استادانه ذهن انسان در مواجهه او با امور عینی و خارجی.

اما امروز آن چه که در این عرصه فعالیت خود را گسترش بخشیده است نه ذهن شناسی، که شناسایی متعلق ذهن اوست، تا با به زیر تحلیل در آوردن ریزترین هستة موجود ممکن در جهان عین آن را نیز به تسخیر خود در آورد و با دست یابی به چنین شناختی است که می‌تواند قدرت خود را در شکستن جبرها و ضرورتهای پنهان و اسرار آمیز، به نمایش گذارد.

هنگامی که انسان به درجه‌ای از تعقل فلسفی دست یافت به تخریب باورهای تخیلی و اسطوره‌ای پرداخت و با آگاهی بر این که امور غریب و حوادث عجیب و غیر مترقبه خود معلول بوده و علتی در پس پرده بوده است، به شکستن دیوارهای جبری و دریدن پرده‌های اسرار آمیزی پرداخت که در برابر دیدگان انسان کشیده شده بود. این «جبر ستیزی» فرآیند آگاهی و علم انسان به امور اتفاقی و حوادث غیر مترقبه بود که با پیشرفت و گسترش علم در راستای فلسفه، کنکاش و کنجکاوی عقل انسان در امور و معارف بشری چندان فزونی گرفت، تا حتی «عقل» را که تا کنون هم ابزار شناخت و هم قاضی صدق و کذب قضایا بود را به داد خواست طلبید. و به این شکل راه برای تردید در شناخت و بی اعتباری عقل هموار گشت. بنا براین فلسفه با نفی اسطوره‌ها و باورهای توهمی و با امید بر دست یابی به معرفت صحیح و حقیقی در نهایت با تردید در ماهیت «عقل» رو برو گشت از این پس آن را نوعی وسیلة محاسبه و بردة شهوات و خواهش ها قلمداد کرد و سر از تشتت و تکثر در آورد. بی اعتباری فلسفه و یا حداقل عدم توفیق آن در حل و رفع مسائل اجتماعی و امور بشری و معیشتی راه را بر فلسفه «علم» گشود. از این پس انسان ذهن را رها کرد و به امور عینی و به جهان پیرامون خویش پرداخت. «سرعت» تنها چیزی بود که انسان را در این عرصه نبرد پیروز ساخت. پیشی گرفتن بر «زمان» و شکستن جبر زمان و تسخیر طبیعت بر همه چیز سایه افکنده بود. حرکت «چرخها» بر حرکت «انسان» شتاب بخشید و با چنین شتاب فزاینده‌ای بود که انسان از قالب «زمان» بیرون جست و بر زمان چیرگی یافت. تکنولوژی، «سرعت» و سرعت نیز قدرت تغییر و تسخیر را به انسان ارزانی داشت، تا حدی که در روند پیشرفت تکنولوژیک ابزار سرعت حرکت در شبکه‌های عظیم ارتباطی و قدرت امواج که از مرزهای اقلیمی و سیاسی به راحتی عبور می‌کند، انسان را در تسخیر طبیعت، تغییر آب و هوا و آگاهی توانا ساخت، تا رفته رفته تمامی موانع (جبرهای) موجود در راستای «وحدت جهانی» (با چشم پوشی از جنوب و شمال یا فقیر و غنی) را منتفی سازد.

اما انسان نه تنها با شکستن حصار تنگ جبرهای زیست محیطی، طبیعی و سیاسی، به رهایش و آزادی دست نیافت و عوامل خوشبختی و سعادت را فرا چنگ نیاورد بلکه خود را بیشتر از قبل در چنگ جبری که خود فراهم نمود (جبر تکنولوژیک) محصور و مچاله ساخت.

تکنولوژی پیش از این بر این باور شکل گرفت و گسترش یافت، تا اراده و قدرت انسان را در تسخیر طبیعت به نمایش گذارد. انسان سرعت را به مثابة ابزار قدرت در دست خویش قرار داد تا خود بنیان گذار و تعیین کننده «حرکت» و «زمان» باشد. و به این شکل تغییر و تحولات را به خواست و میل خویش، جابجا و در رفع مشکل و معضل خویش استخدام سازد. این روند تا حدی ادامه یافت و گستره‌اش تا اندازه‌ای وسعت گرفت که حیات را دستخوش آلودگی ساخت. طبیعت از حالت طبیعی و از روند حیات طبیعی خارج شد و زندگی تبدیل یه یک ماشین مکانیکی و دینجیتالی و تصنعی گشت. این حالت «تصنعی» نه تنها انسان را دلزده ساخت، بلکه او را بر این تمدن عظیم جهانی شوراند.

تکنولوژی زاده شد تا تسلط انسان بر طبیعت را هموار سازد و انسان نیز در اتخاذ چنین خواستی موفق شد. لیکن در یک فرایند دوری و چرخشی، انسانی که خود طبیعت را تسخیر کرده بود، خود نیز شکار فرایند شورش علنی خود بر طبیعت گشت. خود اولین قربانی در این راستا بود، به طوری که خود در سیطره تکنولوژی و در فرآیند آن به «آدم واره‌هایی» پوچ و بی اراده تبدیل شد. از این پس جبری دیگر و ضرورتی متفاوت با آن چه که پیش از این بر انسان چیرگی داشت، سیطره پیدا کرد. یعنی «جبر تکنولوژیک» و مکانیکی و دیجیتالی مضاعف بر جبر طبیعی طبیعت و «قضا و قدر» بر گردة انسان تحمیل گشت. پیش از این انسان در آرامش و خرسندی بیشتری ادامة حیات می‌داد. هر چند که وحشت و اضطراب از ارواح خبیثه و نیروی اسرار آمیز طبیعت، همیشه و در همه حال در کنار انسان بود. اما او می‌توانست از کنار آن بگذرد و یا حداقل با آن کنار آید. لیکن انسان امروزی هر چند که از وسعت جبرهای طبیعی کاسته است اما خود را بیش از آن چه که در رفع آن کوشیده است دچارمشکل و معضل ساخته است. یعنی علاوه بر حضور مستمر جبرهای طبیعی و ما بعد الطبیعه، جبرهائی که خود در پدید آمدن آن دخالت مستقیم داشته است بر گردة خویش بار کرده است.

قدرت تکنولوژی و سرعت رسانه‌ها در تعیین سرنوشت اقوام و ملل و فرهنگ و تاریخ تمامی جوامع، آزاد و به شکل دلخواه عمل می‌کند و آزادی انسان و هویت قومی و باورهای اعتقادی و دینی را تحت الشعاع خود قرار می‌دهد. تحمیل می‌کند و بر تمامی تکثر رنگی و بر تمامی تمایزهای موجود یک رنگی و وحدت می‌بخشد. و به این شکل جوامع زیر ثقل نیروی «میلیتاریست» نامرئی نظام «توتالیتر» جهانی امواج ناگزیر از پذیرش آن به مثابة تنها‌ترین «ایدئولوژی» موجود در جهان هستند.

در این دایره و چرخۀ فرایند «تکنولوژی و انسان»، «تکنولوژی و پیشرفت» و «تکنولوژی و آزادی» و... همیشه نتایج در خط و مسیر مستقیم امتداد نمی‌یابد، بلکه صورتهای متغیر و گوناگونی به خود می‌گیرد. انسان تکنولوژی را بوجود آورد و تکنولوژی این فرایند را دور زد و انسانی فرا خور خواست و ارادة خویش را پدید آورد. انسان تکنولوژی را در راستای شکستن جبرهای طبیعی و برای آزاد سازی خود از سلطة طبیعت به کار گرفت، لیکن جبرهای تصنعی حاصل از حضور مستمر تکنولوژی بر گسترة جوامع و انسانها سایه افکند. و او را در کارهای معین و ماشینی صرف همچون آدم واره‌هایی پوچ و بی اراده گردانید. انسان تکنولوژی را در راستای پیشرفت و تکامل به کار گرفت، با این حال فرایند حاصل از تکنولوژی و پیشرفت، انسان را دچار پس رفت و به انحطاط و سقوط کشانید.

قدرت تکنولوژی و نهایت توان آن در رایانه‌ها و کامپیوترهای دینجتالی به اثبات رسیده است. دیجیتالها آن عصاره و جانمایة تکنولوژی عصر جدیدی است که تمام قدرت و انرژی و سرعت تکنولوژی در آن گرد آمده است. اشکال، نقص و تخریب در کاربرد و توانائی آن، نفوذ در شبکه‌های جهانی و انتشار ویروس، در واقع اختلال در نظم نوین جهانی و انحطاط تمدن جهانی را در پی خواهد داشت. خصوصاً جوامع پیشرفته که تمام موازنة اقتصادی و سیاسی آن بر مبنای رایانه‌ها و بر اساس برنامه‌های کلان جهانی طراحی شده است.

پیش از این بیان شد که انسان با دست یابی به تکنولوژی به شکستن حریم جبرهای طبیعی می‌پردازد. در این راستا با سرعت تصاعدی، طبیعت دستخوش تحول و دگرگونی بنیادین قرار می‌گیرد. اما مساله در همین جا خاتمه نمی‌یابد و انسان به قدرت «بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی» در هستة پایدار زنده طبیعت دخل و تصرف می‌کند، تا هستة پایدار طبیعت را در راستای امیال و خواهش­های خویش به کار گیرد، تا با تولید انبوه به سود بیشتر دست یازد. در اینجا کیفیت فدای کمیت شده و محتوا به پای افزایش مقدار و کثرت تولید قربانی می‌شود. تقاضای بیشتر باعث می‌شود تا سود گرائی و علم دست به دست هم دهند تا در جهت افزایش عرضة بیشتر تلاش کنند. تکنولوژی با ابزاری که در دست دانشمند قرار داده است در لوله‌های آزمایشگاهی به ریزترین هستة پایدار موجودات زنده نفوذ می‌شود و با دخل و تصرف در «ژن» و سلول آن، ماهیت و هویت جاندار در راستای تولید و عرضة بیشتر، تغییر، دگرگون و در نهایت مسخ می‌شود. یعنی انسان با نفوذ به هستة پایدار موجودات زندة طبیعی، موجودی مصنوعی با ماهیت غیر طبیعی از آن موجود طبیعی را به بیرون عرضه می‌دارد.

استمرار چنین روندی از دگرگونی و مسخ ماهیت طبیعی موجودات زنده و پرورش آن جهت عرضة بیشتر، شکل تصنعی و غیر طبیعی از موجودات را بر پهن دشت حیات می‌گستراند که نتجة آن در دراز مدت، محو و نابودی موجودات طبیعی را در پی خواهد داشت، به طوری که عرصه بر موجودات طبیعی چنان تنگ خواهد گشت، تا آنها به کلی از صحنة حیات طرد شوند.

 

دانلود کتاب "پایان تاریخ، سقوط غرب و آغاز عصر سوم"


"ادوارد سعید"، محقق معروف در مجامع دانشگاهی آمریکایی صاحب نام و کرسی است معتقد است "غرب همواره به شرق اسلامی با کینه و ترس برخورد کرده است. برای این کینه و ترس، دلایل مختلف و فراوان روان شناختی و مذهبی می توان ذکر کرد؛ اما همه دشمنی غرب، به نگاه آنها به چالش های آخر الزمانی بر می گردد.  

  

کشتار خاموش ساکنان زمین 

موضوع "کشتار خاموش" ساکنان زمین و به حداقل رساندن این جمعیت و غلبه دادن جماعتی خاص بر عموم مردم، جزء برنامه های دائمی سران مخفی و موسسان حکومت جهانی بوده است. تباه شدن حرث و نسل، آلودگی آب و نان، تحمیل غذا و داروی رنگین، اما مسموم در کنار بسیاری از ترفندها، عمر عمومی ساکنان زمین را به 50% عمر طبیعی کاهش داده است. سران سازمان های مخفی یعنی انگلیس و آمریکا با مدیریت رژیم صهیونستی از همه حیله ها برای این منظور بهره جستند. آنها با طرح "پروژه یوژنیکس" یا همان "علم به نژادی"، همه تلاش خود را مصروف عقیم سازی مردم جهان، ممانعت از تولد و کنترل زاد و ولد کردند و با همه قوا این پروژه را بر کشورهای شرقی و مذهبی تحمیل نمودند. 

  
مهندسی ژنتیک، علم جدیدی است که با دست کاری در اساس طبیعت، موجودات گیاهی و حیوانی و دخل و تصرف در ژن ها و حتی وارد ساختن ژن های سایر موجودات در دانه های زراعی به تولید محصولات جدید مبادرت می ورزد. محصولاتی که در صورت و شکل ظاهری مشابهتی کامل با محصول اصلی دارند اما با حمل مولکول های جدید در خود، پیامدهای غیر منتظره و مطالعه نشده ای را خواهند داشت که یکی از پیامدهای جدی و خطرناک آن عقیم کردن زنان و مردان، سرطانی کردن سلول ها و نیز ایجاد اختلالات شدید روحی و روانی در افراد است. 



  
بنیانگذاران صهیونیستی پروژه یوژنیکس یا همان دروغ بزرگ انقلاب سبز 
بنیادهای صهیونیستی "راکفلر"، "بیل گیتس"، بنیانگذار "مایکروسافت" و چند شرکت فرا ملیتی در زمره سرمایه گذاران اصلی این پروژه شیطانی اند. آنها این پروژه را در دهه 1970 میلادی با عنوان و به بهانه انقلاب سبز برای تغییر ژنتیکی بذرها و تخم های گیاهی آغاز کرده اند.  



خزانه و انبار بذرها و تخم های قیامت 

یکی از اهداف "پروژه یوژنیکس"، جمع آوری کلیه گونه های مختلف بذر و دانه خوراکی مورد نیاز کشاورزان همچون گندم، برنج و ذرت و نگهداری انحصاری و منجمد شده این دانه های بومی در دپوی تخم و بذر، در نزدیکی "روستای لانگربین" واقع در جزیرة "اسپیدس برگن" و در داخل یک کوه است. برنامه ریزی شده است تا در "خزانه و انبار بذرها و تخم های قیامت" ۳ میلیون تخم و بذر نباتی و گیاهی ذخیره گردد. این انبار از ساختار فنی ویژه‌ای، از جمله دیوارهای مسلّح به فولاد به ضخامت یک متر، درب‌های فولادی و سیستم کنترل بسیار پیشرفته برخوردار است. بذرها و دانه‌های موجود در این انبار برای حفظ و به دور نگه داشتن از رطوبت در ظرف‌های ویژه‌ای نگه‌داری می‌شوند. 

برای ساخت "انبار بذرها و تخم های قیامت" بالغ بر 123 میلیارد دلار هزینه شده است و ریاست این انبار بر عهده شخصی کانادایی به نام "مارگاریت کتلی کارسون" است ( رئیس سابق "شورای جمعیت "آقای راکفلر یهودی بوده است و این شورا نیز با هدف کاهش جمعیت کشورهای در حال توسعه و عقیم کردن مردم آن کشورها تاسیس شده است.) بعد از دپوی دانه های بومی در" انبار قیامت" بذرهای دست کاری شده ژنتیکی و محصولات غذایی ای که تغییر ژنتیکی پیدا کرده اند در بین کشاورزان و مردم مستضعف توزیع می گردد و بدین ترتیب کشاورزان ناگزیر به خرید بذری می شوند که تنها برای یک بار قدرت زایش دارند و بنابراین هر ساله کشاورزان در هنگام کشت، ناگزیر به خرید دانه های بذر جدید می شوند و با این برنامه ریزی، مواد گیاهی و حیوانی دست کاری شده هر ساله با ساختارهای جدیدتر و البته خطرناک تر در سبد غذایی مردم قرار می گیرد. 

  

  


شرکت بیوتکنولوژیکی "Epicyte " اعلام کرد "به روش مهندسی ژنتیکی، ذرتی را تولید نموده است که کشنده اسپرم و عقیم کننده مردان می باشد." وزارت کشاورزی آمریکا، حامی تولید ذرت عقیم کننده بود. 
حکومت فدرال «ایالات متحده آمریکا» از سال 2001 تا 2004 میلادی در ارتباط با مطالعات تحقیقات مربوط به جنگ های بیولوژیکی 5/14 میلیارد دلار هزینه کرده است. 

 



 


در "پروژه یوژنیکس" یا همان علم به نژادی؛ پروژه‌ها و برنامه‌های متنوعی به کار گرفته شده است، از جمله «عقیم و نازا کردن» زنانی که عموماً در سنین باروری قرار دارند، «مقطوع‌النسل کردن» مردان، به اجرا گذاردن برنامه‌هایی از قبیل «تنظیم خانواده» و شعارهایی مثل: جمعیّت کمتر و زندگی بهتر(!)، عمومی و اجباری کردن کشت بذرها و دانه‌های تغییر ژنتیک داده شده (GMO) که دارای اثرات مخرّب و مرگ‌آوری بر محیط زیست و سلامتی و حیات انسان است، مثل پروژه‌های تولید «ذرّت عقیم کننده» و «برنج سرطان‌زا» به عنوان دست‌آورد مهندسی ژنتیک، دستکاری ژنتیکی DNA حیوانات و تغییر ماهیّت طبیعی آنها و در نتیجه «بیماری‌زا نمودن گوشت و محصولات لبنی و گوشتی» حاصل از آنها که حامل بسیاری از بیماری‌های کشنده و مرگ آفرین، «مثل سرطان پروستات» در مردان و «سرطان سینه» در زنان، به عنوان حاصل این‌گونه اقدامات ژنتیکی اعلام شده است، تولید داروهای مرگ آفرین، یا تعبیه نمودن مواد عقیم‌کننده در داروها، تولید و فروش بیماری‌ها! و… همه و همه نقشه های شومی است که امریکا و رژیم صهیونیستی در سر می پروراند.



نظرات کاربران:

 بیشعور مگه کمپانیهای بین المللی داروسازی زندگی ندارن اگر بیماری نباشه ورشکسته میشین!
زمانی بود که بیماریهای واگیر دار به واسطه عدم بهداشت شیوع بسیاری داشت و مشتری زیاد بود...ولی متاسفانه بالارفتن بهداشت جهانی باعث کاهش شدید بیماریهای واگیر شد

با همکاری رسانه های بزرگ چند ملیتی و تقسیم سود تبلیغ فروش خوراکی ها و مواد آرایشی و حتی بهداشتی سرطان زا افزایش یافت با دکترای سفارشی موفق شدیم به دولت ها بفهمانیم که استفاده از مواد نگه دارنده رنگ ها اسانس ها و از همه مهمتر دستکاری ژنتیک غلات و گیاهان پول و سودهای سرشار اقتصادی نصیب شما می کنه
اینکه حالا 60درصد از 100 درصد جمعیت کره زمین به هر دلیلی سرطان گرفته یا عقیم شده و خواهند مرد ارزش آن صدها میلیارد دلار سود برای آن 40درصد رو داره
از نظر اقتصادی و فرمول های ریاضی هم کاملا منطقی هست
اکثرا دولت های سکولار که خرافاتی و مذهبی نیستن در باطن علاقه دارن یک جمعیت کم ولی با ژنتیک کامل و بهره وری بالا داشته باشن تا یک جمعیت زیاد احمق
چه چیزی بهتر از یک انسان با قدرت بدنی افریقایها سرعت شرق آسیا و هوش اروپایها و ظاهر یک ساکسون سفید
شما مذهبی های خشک مغز احمق خرافاتی هم خودتان رو با چرندیات و دروغ های تهوع آور آخرت قیامت و بهشت و جهنم مثل خر مشغول کنید
بله بزارید شفاف بگم از 7 میلیارد جمعیت زمین 5 میلیارد نفر زباله هستن با IQ متوسط و پایین آشغالن با سیستم دفاعی ضعیف الگوریتم های ژنتیکی ترکیب شده و غیر بهینه و بخش زیادی هم کدهای ژنتیکی آشغال
الآن انسان هایی هستن بسیار کم که حتی نه ایدز می گیرن نه سرطان آنها ژنتیک کامل هستن نژاد برتر انسان مطلق سیستم دفاعی واقعی دارن اینها باید تکثیر بشن و افراد با IQ پایین باید حذف بشن...
کره زمین با 1 میلیارد انشتین خیلی زودتر فضا و جهان را تسخیر می کنه تا 6.9 میلیارد احمق

******

 عزیزانی که درد اسلام دارید، بیاییم خود را با این حرفها گول نزنیم. احتمالا این مساله که متن فوق می گوید حقیقت دارد. اما قطعا همه دلیل کاهش تمایل مردم به فرزند آوری نیست و شاید بخش بسیار ناچیزی از این مساله باشد.

عوامل فرهنگی هرگز خودبخود بوجود نمی آیند و تابع دستور و خواهش و التماس مسوولین و روسای یک کشور و حتی مشوقهای از جنس خروس قندی هم نیست. بسیاری از رفتارهای فرهنگی خود ریشه عمیقی در عوامل اقتصادی دارند. حتی تمایل به مذهب هم میان اقشار با توانمندی اقتصادی متفاوت یکسان نیست. البته عوامل فرهنگی تنها ریشه اقتصادی ندارند و ریشه های سیاسی و نظامی و جغرافیایی و ژنتیکی هم دخیل هستند اما به طور قطع عامل اقتصادی نیرومند ترین متغییر شکل دهنده تابع فرهنگ است. باید دید چرا در یک جامعه یا در قشری از جامعه داشتن فرزندان بیشتر مطلوب تلقی می شود و در برخی جوامع یا برخی اقشار داشتن فرزند بیشتر ناراخت کننده است.
تا زمانی که مسوولین نتوانند تحلیل درستی از دلایل رشد جمعیت در سالهای اول انقلاب اراپه کنند هرگز راهی افزایش جمعیت نخواهند یافت. مردم نه با تشویق خشک و خالی بچه دار می شوند و نه با تشویق خشک و خالی از وسایل ضد بارداری استفاده می کنند

جایی که مانند اول انقلاب اشتغال مطمئن و تامین اقتصادی مطمئن وجود داشته باشد هرگز با دهه هفتاد تا الان با شرایط اقتصادی مضطرب و فشار بر اقشار متوسط قابل مقایسه نیست. مردم همیشه شرایط بد اما پایدار را به شرایط متوسط اما ناپایدار ترجیح می دهند. در شرایطی که هیچ آینده قابل پیش بینی برای فرزندان قابل تصور نیست چرا باید فرزند آوری کرد؟
یک کشاورز فقیر هندی می داند که فرزندانش در بدترین حالت مثل خود اوخواهند بود و ضمنا عصای دست و بیمه دوران پیریش هستند. یک شیخ ثروتمند قطری هم می داند که فرزندانش مثل خودش - حداقل تا چند نسل بعد - غرق در رفاه خواهند بود و نگران فرزند آوری نیست. هر دو آنها - شیخ قطری و کشاورز هندی - فرزندان زیاد می خواهند. اما یک خانواده متوسط ایرانی که با زحمت خود را در شرایط ناپایدار اقتصادی نگهداشته چه؟ آیا می تواند ضمانت کند فرزندانش در آینده پدر و مادرشان را بخاطر ایجاد آنها لعن ونفرین نخواهند کرد؟
دلیل اصلی رای دادن اقشار متوسط به موسوی در انتخابات نه سخنرانی های او بود و نه برنامه ها و مناظراتش. تنها خاطره خوب دوره موسوی برای اقشارمتوسط باعث شد زمینه چنان فتنه ای و تجمع ۲۵ خرداد شکل گیرد. بله. مردم اقتصاد دولتی ناکارآمد و بی کیفیت اما پایدار و مطمئن دولتی را به اقتصاد توسعه یافته اما ناپیدار و زندگی در وحشت از آینده ترجیح می دهند. این مساله ملیت نمی شاسد و در همه جاهای دنیا با هر نژاد و فرهنگی همین نتیجهبه دست می آید.
اقشار متوسط الان دچار نارضایتی شدید اقتصادی هستند و به دلیل هویت نظام جمهوری اسلامی و صبغه دینی حاکمیت؛ نارضایتی های مردم از حاکمیت به طور مستقیم سبب رویگردانی این اقشار از دیانت می شود. برای همین معضلات فرهنگی؛ بد حجابی؛ اعتیاد و... الان به بزرگترین مسایل قشر متوسط تبدیل شده است و چون این قشر هنوز در میان گذار از سنت به مدرنیته هم سرگردانند فشار شدید روحی و روانی ناشی ز این مسایل را هم باید تحمل کنند. در اینجا است که این افراد به راحتی جذب شعارهای ماهواره و تبلیغات مسموم ضد انقلاب قرار می گیرند.
داشتن اقتصاد پایدار حکومتی - و نه لیبرال- تنها کلید رفع مشکلاتفرهنگی فعلی است. چرا که امروز حکومت در نظر مردم همان دین و فرهنگ است.

****

دانشمندان می گویند دارند غلات را مقاومتر می کنند . همچنین آنان را در برابر حشرات مقاومتر کرده و تولیدشان را زیاتر می کنند  دانشمندان می گویند آنها حیوانات را به موجوداتی مفیدتر برای انسان تبدیل می کنند . آنها معتقدند با این دستکاری ها کیفیت زندگی بشر را بهبود می بخشند. اما سوال اساسی اینجاست که اگر آنها اشتباه کنند چه؟ اگر غذاهای دستکاری شده برای انسان واقعاً بد باشند چه ؟ لازم به ذکر است که 70 درصد مواد غذایی فروخته شده در آمریکا دارای حداقل یک افزودنی اصلاح شده اند . الان برای برگشتن به عقب دیگر دیر است. ما با کله به جلو رفته ایم و در حال خلق موجودات ترسناک و عجیبی هستیم که از نتایج آن نیز بی خبریم. روزی می رسد که نسل های آینده به گذشته نگاه می کنندو فکر می کنند که ما چقدر احمق بودیم .


غذاهای دستکاری شده ژنتیکی

به ما گفته شده است که غلات اصلاح ژنتیکی شده می تواند کل دنیا را تغذیه کند. هم اکنون در کل دنیا شاهد دروی این محصولات هستیم . ما شاهد تولید سوپر غلات هستیم، اما درکنار آن شاهد بروز بیماری های جدید هم هستیم که همگی نتیجه دستکاری های ژنتیکی هستند.
"
جرج دی ورسکی" در مقاله ای می گوید که چطور در چین، کرم های پنبه در برابر سموم موجود در گل پنبه اصلاح شده مقاوم شده اند. همزمان با نگرانی جهانی د رمورد شیوع این نوع کرم ، منبع اصلی آنها در چین شناخته شد. دانشمندان متوجه شده اند که این کرم بیشتر درون پنبه bt که اصلاح شده است رشد می کند.
در خود ایالات متحده نیز از این دست اتفاقات می افتد . NPR می نویسد : کرم های ریشه ذرت نیز در ذرت اصلاح شده مقاومتر شده اند . در شرق آیوا و قسمتی از مینه سوتا و نبراسکا ، ریشه ذرتهای اصلاح شده خورده و جویده می شوند . "آرون گاسمن" از دانشگاه ایالتی آیوا ، متوجه شد که ریشه این ذرتها مقاومت کمتری در برابر کرم دارند .
قرار نبود از این اتفاقها بیافتد ، اما انگار دارد می افتد...
ولی بالاخره یک چیز را فهیمدیم و آن این است که ذرت اصلاح شده خیلی هم ایمن نیست .

زنگ خطر را "دکتر مرکولا "از بیمارستان علوم پزشکی شربوک در شهر کبک کانادا به صدا درآورده است . این زنگ خطر یافتن سم درخون 93 درصد از زنان باردار مورد آزمانیش و درخون ناف 80 درصد از کودکان و در خون 67 درصد زنانی که باردار نبودند ...
تحقیقات نشان می دهد که بعضی از سموم در غذای بسیاری از مردم طبقه متوسط کانادا دیده می شود . چرا که غلات و غذاهای اصلاح ژنتیکی شده د رقسمت اعظم غذاها و اشامیدنی های این مردم دیده می شود . شاید این سموم از گوشت حیواناتی باشد که علوفه اصلاح شده مصرف کرده اند .
نتایج این تحقیقات نگرانی ها را نسبت به مصرف غلات و غذاهای دستکاری شده را افزایش می دهد . اگر این فرضیه ها درست باشد ، باید گفت سموم تعبیه شده در این غلات دستکاری شده ، همانطور که حشرات را از بین می برد ( اگر از بین ببرد) بدن ما را نیز تحت تاثیر قرار می دهد . این سموم با از بین بردن امعاء و احشاء جانور آن را می کشد . با اینکه دانشمندان م یگویند این سموم روی دیواره های معده و مری پستانداران (از جمله انسان ) تاثیری ندارد ، اما تحقیقات نشان می دهد این سموم روی موشها و میمون ها تاثیر بدی می گذارد.
الا شما مطمئنید غذاهایی که مصرف می کنید سالم است ؟

تبدیل حیوانات به غول و دیو


به نظر می رسد دانشمندان کلاً با حیوانات اصلاح ژنتیکی شده مشکلی ندارند و با آنها راحتند. اخیراً درچین ، دانشمندان 300 گاو را طوری دستکاری کرده اند که شیری تولید می کنند که کیفیتش در حد واندازه شیر انسان است.
فکر می کنید آنها چطور این کار را کرده اند ؟
آنها ژن انسان را به بدن این گاوها وارد کرده اند .
پس الان آن گاوها ، نیمی انسان ونیمی گاوند...
هنوز گیج نشده اید ؟ تا حالا باید گیج شده باشید ...
اگر می خواهید بیشتر گیج شوید به مثال های زیر نگاهی بیندازید :
-
در ژاپن دانشمندان موشی درست کرده اند که مثل گنجشک جیک جیک می کند.
-
یک شرکت در آمریکا ، ماهی آزادی تولید کرده که ضمن گوشتی بودن سه برابر ماهی آزاد معمولی است .
-
در ژاپن دانشمندان اندام های موش خرما را در موش معمولی کارگذاشته و پرورش داده اند . حالا می خواهند با همین روش اندام های انسان را دربن خوک بازسازی کنند..
-
دانشمندان توانسته اند بزهای عنکبوتی و گربه های فلورسنتی تولید کنند.
تازه این ها چیزهایی است که دانشمندان به زبان خودشان به ما گفته اند ، خدا می داند چه چیزهای دیگری ساخته اند و بروز نداده اند .میتوانید در تخیلتان موجوداتی که دانشمندان در پشت درهای بسته ساخته اند تصور کنید ؟


 
انسان دستکاری شده

باید با کمال تاسف اعلام کرد هم اکنون جنین انسان به طور مصنوعی ساخته می شود.
دانشمندان جنین هایی تولید کرده اند که والدین اشان 3 نفر است .
دیلی میل می نویسد: اولین انسان هایی که با اصلاح ژنتیکی درست شده اند پا به عرصه وجود گذاشته اند. 3 جنین دستکاری شده سالم که دومین تجربه انسان در تولید جنین اصلاح شده است باز باعث جنجال هایی تازه در مورد اخلاق و انسان شده است .
دو تن از این نوزادان دارای ژن هایی از 3 پدر و مادرند.
15
تن از نوزادان در طی سه سال گذشته در یک پروژه تحقیقاتی در انستیتو کشت پزشکی و علمی درسنت برناباس نیوجرسی به دنیا آمده اند.
اثر انگشت دو تن از این کودکان یک ساله این مرکز ، نشان می دهد که آنها دارای ژن هایی از سه نفرد. دو زن و یک مرد.
این کودکان با داشتن ژن های فوق العاده می توانند با تکثیر آنها در خزانه ژنتیکی خود آنها را به فرزندان خود نیز منتقل کنند.
ما کجا هستیم ؟ انسان چه می کند؟
آیا این کودکان روزی تکثیر هم می شوند ؟
اگر پاسخ مثبت باشد، خزانه ژنتیکی آنها در تعداد زیادی از انسان ها جلوه گر شده و باعث تولید جمعیت عظیمی از انسانها می شود . اتفاقی که تبعات آن غیرقابل پیش بینی و البته کنترل است.
اما دانشمندان آنقدر از بوجود آمدن چنین انسان هایی هیجان زده اند که هرگز از خود نمی پرسند چرا چنین کاری کرده اند؟ علت بوجود آوردن چنین انسان هایی چیست ؟

دانشمندان در سرتاسر دنیا، برای معالجه بعضی از بیماریها موجوداتی بوجود آورده اند که نیمی انسان و نیمی حیوان هستند . دیلی میل درگزارشی فاش کرد که در لابراتواری در انگلیس ، دانشمندان نطفه هیبریدی انسان – حیوان ساخته اند .
در این لابراتوارها ، دانشمندان 150 جنین انسان – حیوان ساخته اند.
بهانه ساخت این موجودات که در 13 سال گذشته انجام گرفته ، معالجه برخی از بیماری های انسان است .
افشای این موضوع یک روز پس از آن صورت گرفت که کمیته ای از دانشمندان نسبت به ایجاد سیاره میمونها باتولید چنین موجوداتی هشدار داده اند.
واقعاً چه کسی در جهان گفت که چنین تحقیقاتی برای انسان مفید است.
چنین دستکاری ها و آفرینش هایی در قلب ایالات متحده هم انجام می گیرد.
MSNBC
خبر از تولید موجودی نیم انسان و نیم حیوان می دهد و می نویسد : در مزرعه ای در یکی از شهرهای آمریکا 50 گوسفند وجود دارند که دربدنشان جگر انسان ، قلب انسان و مغز انسان وجود دارد.
واقعاً این یعنی چه ؟ اصلاً نیم انسان نیم حیوان چه معنی دارد؟
آیا واقعاً دیگر چیزی وجود دارد که ما را از حیوانات متمایز کند؟
اگر هست پس چرا عده ای از این خط قرمز رد شده اند ؟
نکته تاسف آور این است که مردم جهان از این اتفاقات ناراحت نمی شوند.
MSNBC
موارد دیگری از بلاهایی که دانشمندان دارند بر سر ژنتیک انسانی می آورند فاش کرده است:
-
در دو سال گذشته دانشمندان خوکی تولید کرده اند که خون انسان در رگهایش جریان دارد.
-
ساختن خرگوشی با DNA انسانی و تزریق سلول های بنیادی انسان به موش برای درمان موش افلیج
آیا علم حق دارد با DNA انسان چنین کاری کند ؟
آیا ما می توانیم مطمئن باشیم همه این آزمایش ها و تجربیات برای انسان خطر و یا نتیجه ناگواری نخواهد داشت ؟
در مینه سوتا ، دانشمندان در حال خلق موجودی با بدنی انسان – خوک هستند که بدین وسیله اندام های حیاتی انسان را کشت دهند .
اگر شما به یک اندام و یا عضو نیاز داشته باشید باید چک کنید این اندام از کجا آمده است . اگر حواستان جمع نباشد اندام یکی از همین خوکها و گوسفندها را به بدنتان پیوند زده اند و رفته است پی کارش.
یکی دیگر از اتفاقات نگران کننده دراین حوزه ، جنبش بسیار پیشرفته و علمی است که در آن در بدن انسان ، ریزتراشه ، نانوربات ، کامپیوتر و ریزپردازنده کار می گذارند .
دانشمندان معتقدند با این امکانات و فن آوری ها انسان قدرتمندتر و باهوش تر می شود . آنها می گویند با این کار مریضی ، از کارافتادگی ، معلولیت ، سالمندی و درنهایت مرگ حذف شدنی است.
آیا می توانید اسم این سوپر بشرها را بشر بگذارید ؟ ما با این سوپرانسان ها چه باید کنیم ؟ این یک سوال جدی است .
چه خوشتان بیاید و چه نیاید ، چه خدا را قبول داشته باشید و چه نداشته باشید ، خداوند این جهان را در کمال توازن و اعتدال آفریده است . توازنی در حد تفاوت "پرنده و زنبور" و "درخت و گل".
کارهایی که ما می کنیم این است: ما داریم تعادل و ثبات جهان خلقت را بر هم می زنیم. برهم زدنی که نتایج ناخوشایندی حتی برای خود ما دراین نسل خواهد داشت
فکر نکنید می توانید حشره، گیاه ، حیوان و یا حتی انسان را تغییر دهید و آن وقت همه چیز به خوبی و خوشی تمام شود.
باید از پرداخت بهایی گزاف برای چنین افتخارات !!! و فن آوریهایی ترسید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد