جهان تشیع

جهان تشیع

مقالات علمی، فرهنگی و تاریخی
جهان تشیع

جهان تشیع

مقالات علمی، فرهنگی و تاریخی

راست و چپ را خبر از حال دل مردم نیست!

در سالهای پیشین دو حزب "یت" و "یون" یعنی روحانیت و روحانیون، که اولی راستی و دومی چپی شناخته می شد نظر متفاوتی در عرصه اقتصاد داشتند.

اما این اصطلاح راست و چپ از کجا ناشی شده است و سابقه تاریخی و سیاسی آن چیست!؟

اصطلاحات راست و چپ به انقلاب فرانسه برمی‌گردد و به محل نشستن اعضای پارلمان اشاره دارد. کسانی که در سمت راست می‌نشستند، حمایت از بخش خصوصی در حوزۀ اقتصاد مهم‌ترین ویژگی راست‌گراها به‌حساب می‌آید. کسانی که در سمت چپ پارلمان می‌نشستند خواهان نظارت دولت بر اقتصاد و مبارزه با سودجویی سرمایه‌داری بوده‌اند. 

 

ریشه این اصطلاح قابل تعمیم به مجلس انگلیس هم هست: که نمایندگان عوام که به نوعی منتخب رعیت و مردم محروم بودند در سمت چپ مجلس انگلیس جای داشتند، و جایگاه نمایندگان اعیان که حامی طبقه اشراف و فئودال ها و ملاکین بودند در سمت راست مجلس قرار داشت.

این اصطلاح بعد ها در جنگ سرد میان آمریکا و شوروی در مفهوم سیاسی کمونیسم (چپ) و سرمایه داری (راست) رایج شد.

اما در این میان حضرت امام روح الله و منتخبی از مردم به "امربین الامرین" و حد وسط میان راست و چپ به «خیر الأمور أوساطها» و به «الیمین و الشمال مضله و الطریق الوسطی هی الجادة» قائل بود.

راست و چپ را خبر از حال دل وسطا نیست                             وسطی ها مددی تا خوش و آسان برم

حزب روحانیت حامی بازار آزاد و حزب روحانیون حامی اقتصاد دولتی بودند. با توجه به تحولات سیاسی دهه 70 تفکرات اقتصادی روحانیون به ناگاه 180 درجه تغییر یافت و افرادی امثال ابراهیم اصغرزاده و عباس عبدی و خانم ابتکار به صرافت به غلط کردن اعتراف نمودند و راه پیشین که با شعار دفاع از پابرهنگان و محرمین بود را کاملا به گوشه ای پرت و متروک انداختند و به نوعی به راست مدرن تغییر هویت دادند!

اما راست سنتی که حامی بازار آزاد بود همچنان در موضع و تفکر اقتصادی خود پا برجاست! این دو حزب البته در ماهیت اقتصادی توفیری با هم ندارند. تنها تفاوتی که یک پاساژ مدرن با یک بازار سرپوشیده سنتی دارد، به همان میزان راست سنتی با راست مدرن در عرصه اقتصادی با هم متفاوت هستند. وگرنه هردو طرفدار سرمایه داری، خصوصی سازی و از جمله طبقه اشراف هستند.

البته این تفاوت کمی نیست! اکثر چپی های دیروز که امروز درواقع راست مدرن باید نامید افراد نوکیسه و صاحبان پاساژ های جدید و بوتیک های مدرن هستند و در همین راستا فرهنگ مدرن غربی و شیقتگی به مظاهر جدید غرب از ویزگی های آنان است. اینان خانواده ای ولنگار و دور دور هستند و از انعام دادن به پیشخدمت خود دریغ نمی ورزند، از روی مباهات و تفاخر! اینان درواقع همان چپی های دیروز در ائتلاف با کارگزاران در رنگ سروش و سبز و بنفش هستند!

اما راست سنتی صاحبان بازار های سرپوشیده و حاجی بازاری های حجره نشین هستند که نسبت به فرهنگ و ارزش های سنتی پایبند هستند و در موارد متعدد نسبت به احسان و نیکوکاری از پسماند سرمایه خود دریغ نمی ورزند. اینان به شیوه خود متدین و بسیار باوقار و موادب، با خانواده ای سرشار از حس غنا و قناعت، محجب و با حیا هستند. اینان همان راست سنتی، حزب موءتلفه و اصول گرایان امروز هستند.

اما هر دوی این ها در یک چیز مشترکند: دود اجاق راست سنتی و شومینه راست مدرن هر دو از یک دود کش به هوا می رود و هر دو در چشم محرومان، پابرهنگان و کوخ نشینان می نشیند!

 

گزارش: اما به داخل بازگردیم و به بحث شیرین «حمایت از محرومین» که امروز به سکه رایج تبلیغاتی بیانیه‌های شدید و غلیظ اصلاح‌طلبان تبدیل شده است. تنها نگاهی اجمالی به وضعیت مالی چند چهره‌ی ذینفوذ اصلاح‌طلب، به خوبی نشان می‌دهد که چرا این جریان، این‌چنین کمربسته‌ی هژمونی نولیبرالیسم بر ایران است و چرا و چگونه در سال‌های ۹۲ و ۹۶، تمام قد «فدایی» روحانی شدند تا مبادا در اجرای نسخه‌ی نولیبرالیسم جهانی در ایران، خلل ایجاد شود.

در ۲۶ خرداد ۹۶، خبرگزاری فارس در گزارشی، از وضعیت تاسف‌بار کارخانه‌ی «الکتریک ایران» در رشت خبر داد. [۳] طبق این گزارش، در سال ۱۳۸۲، ۷۲ درصد از سهام یکی از بزرگ‌ترین کارخانه‌های تولیدی دولتی در رشت، باسابقه ۵۰ ساله و در وسعتی به میزان ۱۲ هکتار، به بهانه اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی با مبلغی در حدود ۲ میلیارد تومان به‌صورت اقساط ۱۳ ماهه، به خیرالنساء عسگریان(همسر غلامحسین کرباسچی)، فاطمه صدیقیان(همسر عبدالله نوری)، گیتا شاهنواز(همسر غلامرضا قبه، معاون کرباسچی در دوران شهرداری تهران) و سوده جبلی(دختر باجناق کرباسچی) واگذار شد.

غلامحسین کرباسچی

همین نکته کنجکاوی ما را برانگیخت که کنکاشی کوچک در فعالیت‌های اقتصادی خانم «خیرالنساء عسگریان»، همسر کرباسچی(دبیرکل حزب کارگزاران و عضو ارشد شورای سیاست‌گذاری روزنامه سازندگی که مقاله فوق‌الذکر در وصف نولیبرالیسم در آن منتشر شد) صورت دهیم. مشخص شد که خانم عسگریان در مجموعه‌ای شرکت‌های تجاری عضو هیات مدیره یا مدیرعامل بوده است که برخی از آن‌ها بر اساس سند روزنامه رسمی کشور، به شرح زیر است:

دیگر عضو شورای سیاستگذاری روزنامه سازندگی، سعید لیلاز است. لیلاز عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، نویسنده مشاور روزنامه سازندگی و تحلیل‌گر اقتصادی ارشد این روزنامه نیز هست. سعید لیلاز، کسی که به عنوان تئوریسین اقتصادی کارگزاران از او یاد می شود، از همان اوایل دهه هشتاد، جزو چهره‌های ثابت در تبلیغ «اقتصاد بازار آزاد»، «لیبرالیسم اقتصادی» و «ایدئولوژی‌زدایی از اقتصاد» و مخالفت با سیاست‌های حمایتی دولت از محرومین و طرح‌های «عدالت‌گرایانه» بوده است.

لیلاز از کسانی بود که به صورت بی‌وقفه به سیاست‌های دولت نهم در حوزه محرومیت‌زدایی و طرح‌هایی چون «مسکن مهر» با انگ «پوپولیستی» حمله می کرد. لیلاز را بی تردید می توان جزو همان دسته از به اصطلاح «تحلیل‌گران» اقتصادی دانست که دکتر فرشاد مومنی(اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه علامه) ذیل عنوان «بازارگرایان مبتذل» از آن‌ها نام می برد. [۴] جالب اینجاست که لیلاز که عنوان پرطمطراق «تئوریسین اقتصادی» را یدک می کشد، اصولا هیچ‌گاه رشته اقتصاد نخوانده است و اکنون به عنوان استاد «تاریخ اسلام»، عضو هیات علمی دانشگاه بهشتی است! نکته تلخ ماجرا این‌جاست که همین جناب لیلاز، روز ۱۲ آذر، در برنامه «پرونده ویژه» شبکه سه با موضوع «طرح سهمیه بندی بنزین»، در مقابل مجید شاکری (اقتصاددان منتقد دولت) حرف‌هایی زد که خلاف خطوط تبلیغی حزب او(کارگزاران) در سه دهه گذشته بوده است. لیلاز در بخشی از برنامه، ناگهان  در قالب «طرفدار عدالت» ظاهر شد و گفت:

"  جامعه‌ای که قبل از شروع تحریم‌ها، پنج تا شش میلیون کارتن‌خواب داشته، نمی‌تواند نسبت به عدالت بی‌تفاوت باشد. عدالت بر رشد مقدم است و اگر در اقتصاد رشد را محور قرار دهی، پابرهنگان پاتیل‌ات را دمر می‌کنند. ما نمی‌توانیم به بهانه رشد، اقشار فرودست را مورد توجه قرار ندهیم. "[۵]

این اظهارات آن اندازه از دهان لیلاز دور از ذهن و غیرمنتظره بود که حتی خبرنگار اقتصادی خبرگزاری دولت(ایرنا) هم در گزارشی از آن به عنوان «هویت مبهم حزبی و سیالیت گفتمان‌ها» نام برد.

اما جالب است بدانید که جناب لیلاز که استاد «تاریخ» است، ولی برند «تئوریسین اقتصادی» دارد، یک بیزینس‌من و تاجر موفق بخش خصوصی هم هست. بخشی از شرکت‌های تجاری که جناب لیلاز در آن‌ها دست‌اندرکار بوده و هست(باز به روایت روزنامه رسمی کشور) به قرار زیر هستند:

شهرت امپراتوری مالی رییس شورای سیاستگذاری روزنامه سازندگی، حسین مرعشی، که از موسسین و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران است، آن اندازه زیاد است که نیاز به تکرار مکررات نباشد. حسین مرعشی که در کنار غلامحسین کرباسچی، به عنوان یکی از «قلک» های جریان اصلاحات شناخته می شود، سال ۸۸ در جریان یک مناظره انتخاباتی در دانشگاه باهنر کرمان، رسما حزب کارگزاران را حزب «لیبرال‌های مسلمان» خوانده بود. برای آشنایی با گوشه‌ای از فعالیت‌های اقتصادی مرعشی، مرور یکی از گزارش‌های پیشین مشرق را توصیه می کنیم.

حسین مرعشی

گزارش پیشین مشرق درباره حسین مرعشی:

توصیه‌های آقای «رانت» برای مبارزه با «امضاهای طلایی» / مرعشی چگونه پله‌های ترقی و پیشرفت اقتصادی - سیاسی را طی کرده است؟ +تصاویر

اما مدیرمسوول روزنامه سازندگی، سید افضل موسوی است. موسوی که در مجلس ششم نماینده اصلاح‌طلب زنجان بود، اکنون عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران است. جالب این‌جاست که موسوی هم جزو «تاجر» هایی است که تجربه‌ی حضور در حوزه‌های مختلف پولساز را داشته است:

سیدافضل موسوی

این‌ها تنها گوشه‌هایی کوچک و آشکار از فعالیت‌های اقتصادی چهره‌هایی است که سال‌ها گلوگاه‌های مالی و اقتصادی کشور را در اختیار دارند، بر بدنه‌ی بوروکراتیک کشور فرمانروایی می کنند و هم دولت روحانی را به عنوان نماینده منافع خود به قدرت رساندند و هم بزرگ‌ترین منتفع اوضاع موجود هستند، لیکن همواره ژست «اپوزیسیون» را هم حفظ می کنند و رسانه‌های تحت تسلط خود را به تریبون شومن‌های سیاسی چون تاجزاده تبدیل می نمایند تا با کلیدواژه‌های کلی و مبهمی چون «دولت پنهان»، انقلابیون را مقصر وضع موجود معرفی کنند.

به عنوان حسن‌ختام بد نیست خبری را که در همین یکی دو روز گذشته منتشر شد مروری کنیم. خبرگزاری تسنیم روز ۱۹ آذر گزارش داد که بر اساس آن‌چه که از تحقیقات پرونده فساد اقتصادی «محمدمهدی احمد اخوندی» (پسر عباس احمد آخوندی، وزیر مسکن پیشین) مشخص شده، فرزند آخوندی در یک فقره فقط از محل واگذاری پروژه پردیسان قم، ۵۰۰ میلیارد تومان منتفع شده است. [۶]

عباس احمد اخوندی

طبق سوابق دست‌کم سه‌ دهه‌ی اخیر، هر گاه نظام به سمت پاکسازی گلوگاه‌های مهم از عناصر خیانتکار پیش می رود، شبکه‌ی آشوب و بحران در کشور فعال می شود و این هم‌افزایی و هماهنگی میان داخل و خارج، خود به خوبی گویای بسیاری از مسایل است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد