
مبحث هجوم به حریم خانواده ریشه یابی نکرده به سرشاخه های خطر رسیده است!...اما تا هنگامی مباحث پایه ای و علمی اصلاح نشده فرهنگ نیز به
مقتضای علم موجود رنگ خواهد باخت: رهبری پیش از این از " علوم انسانی
اسلامی" سخن گفتند. و متاسفانه با چند مقاله و چند نشست بی فرجام موضوع
خاتمه یافت!
تا هنگامی که از پیش دبستان تا دانشگاه و اخذ مدرک پی اچ دی
چنین می آموزیم که انسان حیوان ناطق است، سیر تکامل انسان از حیوان است،
انسان موجودی غریزی است و ... به انسان خاستگاهی حیوانی بخشیده می شود و
تعریفی حیوانی از او می شود، طبیعی است که خواست های او نیز حیوانی و غریزی
خواهد بود. و چون چنین تعریفی تحریفی است با سوء استفاده از آن حتی هولناک
تر از حیوان می شود.

تمامی عناصر فرد گرایی، اومانیسم، اقتصاد آدام اسمیتی، تنازع
بقاء، شهوت مصرف و سکس براستی ناشی از چیست؟! وقتی تعریفی صحیح از انسان
نمی شود و علوم ما در زیست شناسی، جامعه شناسی، روانشناسی، فیزیک و کیهان
شناسی و ... کاملا غربی و بر مبنای تفکرات پوپر، داروین، داوکینز و هاوکینگ
هست، دیگر چه توقعی از فرهنگ و حواشی آن می توان داشت؟ تا زیر بنای علمی
اصلاح نشود روبنا و فرهنگ و حواشی آن هرگز درست نخواهد شد.
همانطور که در مقاله ذیل آمده است که: "عمدتا در سریالهای
آمریکایی با توجه به فرهنگ لیبرال جاری در متن و محتوای آثار، هیچگاه حریم
مقدس خانواده به صورت مستقیم نشانه گرفته نمیشود."
و صد البته برخی برنامه های داخلی و تلویزیونی ما بسیار
خطرناکتر و مخرب تر از حتی برنامه های کشورهای همسایه است! به همان نسبت که
مردم ما با برنامه ها و فیلم های هالیوود و از نوع غربی احساس اینهمانی و
یا احساس خویشاوندی نمی نمایند، طبیعی است که این حس با کمی شدت و ضعف با
برنامه ها و تولیدات کشورهای همسایه نیز وجود دارد.

حجاب تبرج
آنچه که به طور مستتر و در درازمدت با مردم ما کرد تلویزیون و
سینمای خودمان است که اکنون نه تنها به عشق های مثلثی قانع نیست که به عشق
های ضربدری و فجیع تر آن که به عشق های خانوادگی، فامیلی تا نزدیک به
محارم شده است!
کدام فیلم ایرانی است که برای نمونه تنها و تنها یک عشق و
مادینه بازی در آن ورود نکرده باشد؟ محض رضای خدا فقط و فقط یک نمونه فیلم و
سریال نام ببرید که با سوء استفاده از مضامین عرفانی عشق و معشوق، راه سکس
و فلسفه را نرفته باشد و سر از نوبت عاشقی در نیاورده باشد! فیلم شام آخر،
گس، چهارشنبه سوری، من مادر هستم و ...
آن از فیلم حماسی اسطوره ای و قهرمانی و پهلوانی " پهلوانان
هرگز نمی میرند" که در آخر قاتل سر از عشق زن پهلوان در آورد و شهید راه
عشق شد!!! ... و این از فیلم فروشنده اصغر فرهادی که سوژه های سفارشی را به
خورد خانواده ها می دهد.
و آن فیلم جنگی دفاع مقدس که در بحبوحه جنگ و ترکش و خون و
بوی باروت، هوس ترانه و ناز و کرشمه و خمیازه می نماید و آسمان شعرش پر از
شکوفه های گیلاس!
رفته رفته کربلای حسینی بوی سیب می دهد و عاشورایش خشونت گرا و
جامه مشکی عزادارانش تکدر خاطر می آورد. و در زیر هجمه چنین فرهنگی چادر
مشکی عفاف و حجاب و خیمه خانواده رخت برمی بندد و می رود ...روانشناسان روانی بر مسند مشاوره خانواده می نشینند و نسخه
های غریزی جوامع غربی را تجویز می نمایند. روابط نامشروع دختر و پسر و
عوارض شوم آن را با شناخت شخصیت طرفین قبل از ازدواج توجیه می نمایند! و
هولناکتر آنکه این روانشناسان روانی درجایگاه ناصحین خانواده های در حال
متلاشی قرار می گیرند که تنها با یک نشست نسخه معجزه آسای ویرانی تمام عیار
خانواده را درهم می پیچند!
پرت و متروک افتادن خانواده ها از ناصحین و صالحین پیر
خانواده، دوری و عزلت آنان از کلام و حدیث معصومین علیه السلام، بی تردید
ناشی از هجوم بی وقفه برنامه های خانواده در تلویزون است که با حضور
روانشناسان و کارشناسان به اصطلاح دینی، بنیان خانواده را درهم کوبیدند.
آیا وقت آن فرانرسیده است تا فریاد برآورد: دیگر نسخه نویسی بس است و دست از سر خانواده بردارید!؟

اکنون مقاله مذکور: موج چهارم تهاجم دشمن؛ هجوم به حریم مقدس خانواده؛ ترکیه تولید میکند، عربستان حمایت!
سرویس فرهنگ و هنر مشرق - کاش
مسئولان کشور به جای اینکه در شرایط حساس کنونی به جای اجرای عملیات سیاسی
مچگیری حزبی و به جای اینکه دست یکدیگر را رو کنند، دست های یکدیگر را
میگرفتند تا کلیت نظام اجرایی کشور کمتر شرمنده رهبری و مردم شود.
نظام مستقلی که در سطوح کلان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... قرار است پارادایم وابستگیزدایی را با کیفیت و کمیت ارتقاء یافتهتری اجرایی کند نیاز به کنش انقلابی کلانتر مدیران و کارگزاران سیاسی در سطوح اجرایی کشور دارد.

باید به این مهم اذعان داشت، پارادیم وابستگیزدایی صرفا مفهومی اقتصادی نیست. وابستگی زدایی اولی در شرایط کنونی، وابستگی زدایی فرهنگی
است. دشمنان نظام همانطور که در سطور پیشین اشاره شد، سعی دارند در یک
تقابل فرهنگی – اقتصادی، اولویت تقابل را بنا بر تقابل فرهنگی گذاشتهاند و
آنچه در شرایط کنونی رخ میدهد موید این مهم است که میزان وابستگی فرهنگی
(علی الخصوص فرهنگ عامه) به فرهنگ مهاجم، در اثر غفلت های اجرایی در حوزه
فرهنگ افزون می شود.
در این شرایط فرهنگ مهاجم مستحکم ترین قلعه نظام را هدف قرار داده است؛ نظام خانواده. روز گذشته با ابلاغ بند یک اصل 110 قانون اساسی توسط رهبر انقلاب ، در مورد سیاست های کلی«خانواده»، سطح تقابل استراتژیک تهاجم فرهنگی وارد فاز اجرایی تازهای شد.
اگر
در یک برنامه بلند مدت بیست ساله دشمن روی تغییر وضعیت عمومی فرهنگی جامعه
سرمایه گذاری میکرد، پس از حوادث ملتهب سیاسی سال 1388 وارد فاز انقلاب
نرم فرهنگی برای دگردیسی خانواده شده است و در این راستا فعالیتهای فرهنگی
– رسانه ای خود را بشدت تقویت کرده است.
در نخستین بند ابلاغیه اعلام شده توسط رهبر معظم
انقلاب، به ایجاد جامعهای خانواده محور و تقویت و تحکیم خانواده و
کارکردهای اصلی آن برپایه الگوی اسلامی خانواده به عنوان مرکز نشو و نما و
تربیت اسلامی فرزند و کانون آرامش بخش، اشاره شده است.
قوای اجرایی
فرهنگی مسئول، پس از انفعالی تقریبا هفت ساله باید با جدیت و کار انقلابی
بیشتری فرهنگ سازی مبتنی بر امنیت بنیان خانواده را از طریق مراجع اجرایی
در این حوزه دنبال کنند و البته رسانههای مرجع نیز در پیوندی با قوه
اجرایی کشور برای محقق شدن این آرمان انقلابی باید تلاشی شبانه روزی را
آغاز کنند.
در دهه اول انقلاب دشمنان با مواجهه میلیتاریستی (نظامی) در پی سست کردن حریم ایمن انقلاب بودند، در دهه دوم با تقابل و چالشهای سیاسی با تاثیر بر عناصر و افرادی در داخل سعی در مواجه با پیکره نظام داشتند و در دهه سوم سعی در تغییر نرم و مخملی در فرهنگ عامه را دانستند که ماحصل تقابل اول منجر به جنگ با رژیم بعث، تقابل دوم منجر به فتنه 78 و تقابل سوم منجر به فتنه 1388 شد.
فاز چهارم انقلاب مخملی!
اما
فاز چهارم تهاجم، با متمرکز شدن بر از میان بردن حریم ایمن خانواده است.
وقتی از سوی رهبری انقلاب حفظ حریم خانواده بدین صورت به نهادهای اجرایی
کشور ابلاغ میشود به سادگی میتوان نتیجه گرفت که دشمن با یک تقابل
اجتماعی – فرهنگی مرزهای جدال خویش را تا پشت دروازه حریم خانوادهها
پیش آورده و ضرورت مواجه جدی و حرکت انقلابی – اجتماعی در مواجه با این
خطر بنیادین را باید با تمام توان قوای اجرایی، با ابزارهای کاربردی را، در
حفظ حریم نهاد خانواده بکار گرفت.

چرا باید دشمن خلاءهای استراتژیک را پر کند؟
در این نبرد همه جانبه دشمنان هرگونه خلأ استراتژیک
را به سادگی با ابزارهای رسانهای پر خواهندکرد. به عنوان نمونه برای تغییر
در چهارچوب رسمی و سنتی خانواده، شبکههای رسانهای مهاجم از طریق
شبکههای ماهوارهای و اینترنتی نوعی از سرگرمی مضر را در قالب سریالهای
«غیرآمریکایی» ارائه میکنند که قبح برخی روابط فامیلی را در قالب چارچوب
حریم مقدس خانواده میشکند و جالب اینجاست که هزینه گزاف خرید و صداگذاری
فارسی از طریق کشورهای همسایه عربی تامین میشود.
به دو نکته اساسی باید توجه کرد که حامیان رسانههایی
که در قالب سرگرمی حریم خانواده را نشانه گرفتهاند، کشورهای همسایه هستند
و نکته جالب تر این است که تولیداتی که در شبکههای تلویزیونی آمریکایی
پخش میشود را عرضه نمیکنند.
عمدتا در سریالهای آمریکایی با توجه به فرهنگ لیبرال جاری در متن و محتوای آثار، هیچگاه حریم مقدس خانواده به صورت مستقیم نشانه گرفته نمیشود. سریالهای ترکی در کشور ترکیه تولید میشوند و با حمایت عربستان سعودی در مجموعه شبکههای ماهوارهای با زبان فارسی پخش میشوند.
این اتفاق در حالی می افتد که تولیدات رسانههای مرجع داخلی به هیچ وجه در مسیر تقدس بخشیدن به بنیان خانواده نیست. متولی فرهنگ در قوه اجرایی متاسفانه به آثاری مجوز اعطا میکند و بعضا از فیلمهایی حمایت میکند که خانواده را نشانه گرفتهاند.
دشمنان با استفاده از حربه سرگرمی سازی، از طریق
رسانههایی که مرجعیت کاذب به خود گرفتهاند تخریب حریم خانواده را اجرایی
میکند و این رسانهها و محتوای آثارشان از طریق رسانههای مرجع مورد تحلیل
و واکاوی قرار نمیگیرد. گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است و جملگی مدیران
فرهنگی برای حفظ میز، چیزی به زبان نمی آورند مبادا قصورشان عیان شود.