در سده نوزدهم میلادی، فرانسویان در ایران و انگلیسیان در عثمانی (بینالنهرین و دیگر سرزمینهای میان ایران تا اروپا) امتیاز انحصاری حفاری و فعالیتهای عتیقهیابی را به دست آوردند. با اینکه فعالیتهای فرانسویان در ایران محدود به پیدا کردن آثار باستانی و انتقال قانونی و غیرقانونی آنها به موزه لوور در پاریس بود، اما فعالیت انگلیسیان از این فراتر رفت و به جعل آثار باستانی و به ویژه جعل کتیبههای باستانی نیز منجر شد.
سه انگیزه اصلی برای چنین جعلهایی وجود داشته است: القای مفاهیمی که مورد نیاز استعمارگران در کشورهای استعمارزده بوده است؛ ساخت نسخه بدل و رونوشت از کتیبهها؛ و سوداگری از محل فروش آثار باستانی قلابی که در آن زمان موزهها و مجموعهداران فراوانی در سراسر دنیا خواهان آنها بودهاند.
در سده نوزدهم، عده زیادی از اتباع بریتانیا در بینالنهرین به شغل ساختن یا دلالی آثار باستانی مجعول و به ویژه کتیبههای میخی و مُهرهای غلطان مشغول بودهاند. با اینکه برخی از این آثار از اصل و اساس قلابی هستند، اما بیشتر آنها کپیکاری و رونوشتی از اصل هستند. این عده به اندازهای در کار خود مهارت و تجربه کسب کرده بودند، که هنوز هم آثاری که آنان ساخته بودهاند، در موزهها و مجموعههای گوناگون جهان وجود دارند و تشخیص اصالت و هویت آنها حتی برای مجربترین متخصصان دشوار و گاه ناممکن است.
مشهورترین و حرفهایترین این اشخاص، برادران «ردی» (Ready) بودند که سالیان سال در بغداد به این کار میپرداختند و در نهایت به استخدام موزه بریتانیا در لندن در میآیند تا سفارشهای موزه برای ساخت کپیهای بدلی از آثار باستانی و کتیبههای میخی را انجام دهند.
نخستین نمونههای کتیبههای جعلی از خانه یک عتیقهفروش و دلال انگلیسی آثار باستانی در بغداد پدیدار شد و پس از آن رونق بسزایی یافت. این شخص کلودیوس جیمز ریچ (Claudius James Rich) نام داشت و برای منافع تجاری کمپانی انگلیسی هند شرقی در بغداد کار میکرد. ریچ همان شخصی است که گویا برای نخستین بار مدعی شد بنای موسوم به مقبره مادرسلیمان در دشت مرغاب آرامگاه کورش هخامنشی است. نظریهای که جیمز موریه و کرپورتر- سیاح آلمانی همزمان با او- آنرا پذیرفتند و سپس آنرا بیاساس دانستند.
کتیبههای جعلی متعلق به اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم میلادی به مراتب حرفهایتر از نمونههای متعلق به اوایل سده نوزدهم هستند. در این نمونههای ناشیانه حتی به این نکته توجه نشده که نوشتههای دو طرف الواح میخی باستانی میباید در جهت مخالف یکدیگر باشند. یعنی برای خواندن روی دیگر کتیبه، نباید آنرا مانند کتاب بطور افقی ورق زد، بلکه میباید بطور عمودی آنرا از بالا به پایین برگرداند.
تعداد و تنوع آثار باستانی و کتیبههای میخی که در حدود سده نوزدهم میلادی در بینالنهرین ساخته شدهاند، بسیار بیش از آنست که به تصور آید. عموم موزههای دنیا سعی میکنند تا به منظور حفظ اعتبار موزه و اشیای آن، چنین بررسیها و مطالعاتی را بدون جنجال و سروصدا پیگیری کنند و در مواقع لازم به حداقلی از یک خبررسانی مبهم قناعت کنند. هر چند که در برخی مواقع نمیتوانند جزئیات آنرا از چشم تیز خبرنگاران زیرک و شکاک و کارکُشته پنهان نگاه دارند.
تعداد و تنوع فراوان کتیبههای جعلی و آثار عتیقه که عمدتاً ساخت اتباع انگلیس هستند، موجب شده که بسیاری از کتیبهها و آثار موجود در موزهها و مجموعهها دارای اصالت قطعی و بلاتردید نباشند و همواره هالهای از ابهام بر گرد آنها در گردش باشد.
برای آگاهی بیشتر در این موارد و بخصوص در باره فعالیت برادران ردی و کلودیوس جیمز ریچ بنگرید به کتابی که انتشارات دانشگاه کالیفرنیا منتشر کرده است:
Walker, C. B. F., Cuneiform, University of California Press, 1987.
http://parsguides.persianblog.ir/post/26/
http://khabarparsi.ir/%D8%A8%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85%E2%80%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C-%D9%85%D9%82%D8%A8%D8%B1%D9%87%E2%80%8C-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D8%B3-2/