جهان تشیع

جهان تشیع

مقالات علمی و سیاسی
جهان تشیع

جهان تشیع

مقالات علمی و سیاسی

درباره اعتبار تاریخی کوروش نامۀ گزنفون

مشهورترین کتابی که برای تمجید از کوروش هخامنشی در بین اکثر باستانگرایان ایرانی به آن استناد می شود و جملاتی از آن فضای مجازی را پر کرده!، کتاب کوروپدیا یا کوروش نامه گزنفون است.  

گزنفون آتنی شاگرد سقراط بود و بعنوان اجیر در لشکر کوروش کوچک علیه اردشیر هخامنشی شرکت کرد. به دلیل همکاری با اسپارتیان، آتنی ها وی را تبعید و در اواخر عمر در اسپارت در گذشت. برتراند راسل در "تاریخ فلسفه غرب" درباره اش گفته: �بگذارید بحث خود را با گزنفون آغاز کنیم که مردی است سپاهی(نظامی)، که به هنگام تقسیم مغز میان آدمیان بهرۀ چندانی بدو نرسیده است (!) �1
همچنین گادامر وی را نه مورخ بلکه "چامه سرا" نامیده است. بنگرید به پاورقی2
اما اعتبار تاریخی کوروش نامه و گفته های نویسنده آن درباره کوروش تا چه پایه سندیت دارد؟ و آیا به اسناد دست اول هخامنشی در نگارش کوروش نامه دسترسی داشته است؟  ساختن داستانی رومانتیک و شاعرانه از مرگ کوروش در بستر، در حالی که در جنگ با ماساژت ها کشته شد، خلاف این امر را نشان می دهد. وانگهی روایت های این کتاب  با آنچه،هرودوت ،کتزیاس ،تورات و سایر منابع از کوروش می گویند، تفاوت اشکار دارد.
کامیاب خلیلی: �گزنفون در کتاب کورش آموزی (به فارسی کورش نامه) می گوید کورش در سال خوردگی به مرگ طبیعی درگذشته است اما باید دانست کتاب گزنفون به نام کورش آموزی یا کورش نامه یک رمان تاریخی است و اغلب مطالب آن نیز جعلی است�3
�دیتر متزلر� در جلد دوم کتاب �تاریخ هخامنشیان� در مورد تنها مورخی که تقریبا سخنی بر ضد کوروش هخامنشی ندارد و همواره او را ستوده می نویسد :
�گزنفون قطعاً به منابع ایرانی دسترسی نداشته و در نوشته های خود از آنها استفاده نکرده است �4
انگیزه گزنفون از نگارش آن کتاب، نه تاریخ نگاری بلکه نگارش کتابی در فن موعظه و اخلاق و تربیت است که نظریات تربیتی و اخلاقی را مستقیم و غیرمستقیم به  کوروش، شاهنشاه معروف آن زمان منسوب می کند؛ که بر اساس تخیل و ذهنیاتش از وی، و برای تاثیر پذیری بیشتر بر مردمان معاصرش،بیان کرده است. این شیوه بیان مطالب اخلاقی از زبان شخصیت ها و منتسب نمودن جملات یا رفتارهای اخلاقی به آنها، یادآور کتاب "چنین گفت زرتشت" فردریش نیچه است که شخصیت اول کتاب(زرتشت) ساخته ذهن نیچه است. نیز این شیوه اندک شباهتی با کتاب "شهریار" اثر ماکیاولی دارد که نویسنده آرمان هایش از یک حاکم مقتدر را، در رفتار سزار بورژیا دیده است.
ویل دورانت مورخ شهیر تاریخ فلسفه در این باره گفته است:
�گزنفون، کتاب خود کوروپدیا را همچون رساله ای در فنون جنگ نوشته و در ضمن آن خطابه ای در تربیت و فلسفه آورده است . گزنفون چندین بار در نوشته ی خود کوروش را با سقراط اشتباه کرده و احوال آن دو را باهم آمیخته است�5
برخی نیز گفته اند که صفات حاکم آرمانی مدنظر گزنفون، براساس روحیه و پس زمینه های یونانیِ بوده است که گزنفون آرزو داشته فردی یونانی متصف به این صفات باشد و کوروشِ گزنفون در واقع یک یونانی آرمانی است که وی آنرا در کوروش به تصویر کشیده.
جناب عبدالله شهبازی نیز بر این اعتقاد است که:
�گزنفون و مورخ معروف آتنی است که طرفدار نظام اسپارت بود یعنی طرفداری یک نظام متمرکز سربازخانه‌ای بود و در کتابش شخصیت آرمانی خودش را در قالب کورش تصویر کرده بود؛ که معروف‌ترین شخصیت عصر او بود. به عبارت دیگر، شخصیت کورش در کتاب گزنفون واقعی نیست بلکه تجلی نظام مطلوب و آرمانی گزنفون است.� اینجا پس روشن است کوروش نامه، کتابی ست که فاقد ارزشی واقع گرایانه و تاریخی است و جز در بین باستان گرایان ایرانی در هیچ کجای جهان به چشم کتاب تاریخی به آن نگریسته نمی شود و محققان تنها به آن نگاه تربیتی و اخلاقی دارند.  گفته می شود جفرسون یکی ازپیش نویسان قانون اساسی ایالات متحده، در نگارش قانون مذکور، این کتاب و کتاب شهریار ماکیاولی را نیز مدنظر داشته است. اما باید گفت علاقه شخصی جفرسون متوجه شخص کوروش نیست، بلکه جفرسون به مکتب فکری گزنفون و جنبه های تربیتیِ حاکم آرمانیِ ساختۀ ذهن وی نظر داشته است.
نکته: فصل پایانی کوروش نامه را می توان تا حدی دارای اعتبار تاریخی قلمداد کرد.

در اینجا سخنان برخی پژوهش گران را درباره کوروش نامه گزنفون به عنوان تکمله بحث آورده می شود:

لولین جونز و جیمز رابسون:
�گزنفون نویسنده یونانی ، معاصر کتزیاس ، در ضمن کار تاریخی اش قطعا از شیوه ی نولا گونه بهره برده است . کتاب کوروش پدیا، که زندگی نامه ای است نیمه تخیلی تخصیص یافته به کوروش بزرگ ( که در حقیقت مدیحه ای است چاپلوسانه درباره ی کوروش کهتر ) دست کم شامل چهار نولای در هم بافته است که در دل روایت تاریخی اصلی قرار گرفته است.�6
اقرار علی اف:
�...و اما کوروش نامه یکی از بزرگ ترین آثار این نویسنده است . در استفاده از آن نباید فراموش شود که به لحاظ ویژگی ها و محتویات ، بیش از آن که اثر تاریخی محسوب شود ، نوعی رمان اخلاقی ، تاریخی و جانبدارانه به شمار می رود .
جنبۀ غیرتاریخی کوروش نامه بیشتر از هر چیز در توصیف شخصیت ها و پرسوناژهای خاص و رویدادها نمود می یابد . بخشی از اعمال قهرمانان و وقایع و رویدادهای خاص در این اثر از عقاید و اخلاقی این نویسنده تبعیت می کند . حتی عقاید او آشکارا وی را به مسیر تحریف حقایق کشانده است . گزنفون در اثر خود قصد داشته است تیپ آرمانی پادشاه را ارائه کند . او نمونۀ اولیه را از مشاهدات خویش برگرفته و صفات عالی و نیکو و آنچه دلخواهِ خود بوده به آن بخشیده است . او بدین ترتیب چهره ای از کوروش ساخته است که ارتباط بسیار اندکی با واقعیت دارد . چهرۀ این قهرمانان با انبوهی از افراد خودی و بیگانه و حتی در بسیاری از موارد که از واقعیت تاریخی بسیار دور هستند ، احاطه شده است. به نظر می رسد که ارزش کوروش نامه از منظر یک اثر تاریخی که باید به توصیف وقایع و فعالیت های هر یک از شخصیت ها بپردازد ، به استثنای برخی موارد ، برابر صفر است.�7
شاپور شهبازی:(که خودشان از استوانه های باستانگرایی می باشند!):
�ارزش تاریخی کوروش نامه بی اندازه ناچیز است ، اما آنچه از آداب و رسوم مادها و پارسیان و وضع زندگی ایرانیان نقل می کند ، فقط به این معنی که آنها را انعکاس اجتماع سده چهارم و پنجم ق.م بدانیم ، اهمیت دارد . شالوده بخش بزرگی از کوروش نامه را مطالب مأخوذ از هرودوتوس و کتزیاس تشکیل می دهد ، و با آنکه این کتاب کوروش را بسیار دلاور ، زیبا و پرهیزگار ، جوانمرد و دریادل ، فیلسوف و دمند و پدرمنش در نظر خواننده مجسم می کند ، به خاطر جنبه ی داستانی و اخلاقی که در آن نهفته ، آنرا باید فقط و فقط یک داستان تاریخی و اخلاقی بشمار آورد . اما واپسین فصل کوروش نامه ، که در آن از حوادث پس از کوروش سخن رفته ، بکلی تاریخی است ، و

بر آن اعتماد کامل می توان داشت.�  8

منبع:زیگورات



پاورقی:
1- (جلد اول �تاریخ فلسفه غرب� ، برگه 172).سخنان طنز آمیز راسل شاید نظر شخصی وی باشد اما با توجه به سخنان ویل دورانت، معلوم می کند که گزنفون جایگاه مهمی در تاریخ فلسفه نداشته است

2-�گزنفون چنانکه می دانید چامه سرایی بود که مانند فیثاغورس پس از آنکه ایرانیان وطن او را به درآوردند ، از آسیای صغیر به جنوب ایتالیا مهاجرت کرد. این واقعه ای بی نهایت مهم و سرآغاز فصلی جدید در شة غربی بود. گزنفون ردپایی بغایت مفتون کننده از خود بجای گذاشته است ، مسلم اینکه او نه متفکر بود و نه بنیانگذار مکتب الئایی... گزنفون چامه سرا و سخنوری بود که برای خواندن شعرهای بزرگ حماسی آموزش دیده بود�
�(�آغاز فلسفه� ، هانس-گئورگ گادامر ، عزت الله فولادوند ، انتشارات هرمس :1387 ، برگة 128)
3- کامیاب خلیلی ، خلاصة فوتیوس ، برگه های 39 و 40
4-  مقاله : �مدارک مربوط به شیوة نوشتار پارسی در تاریخنگاری یونانی�  جلد دوم ترجمه مجموعه "تاریخ هخا " کرونینگن هلند،ص89-91 ن وس
5- دورانت- مشرق زمین گاهواره تمدن
6- پرسیکا ، داستان های مشرق زمین ، تاریخ شاهنشاهی پارس به روایت کتزیاس ، لوید لولین جونز و جیمز رابسون ، ترجمه : فریدون مجلسی ، ص ۸۳ و ۸۴  مقدمه
7- پادشاهی ماد ، اقرار علی اف ، ترجمۀ کامبیز میربهاء ، تهران : ققنوس ، چاپ اول ، 1388 ، رویۀ 33 و 34
8-علیرضا شاپور شهبازی ،کوروش بزرگ ؛ زندگی و جهانداری بنیاد گذار شاهنشاهی ایران ص ۱۲ -

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد